۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

ستیز با زیست بوم



جنگ با گزینش زیستگاهی (Natural Selection) در سده های گذشته توانسته است آن را از راه ازلی اش بیرون ببرد و آدمیان بسیاری که قربانی آن بودند توانستند زنده بمانند و فرزندانی بر وارون خواسته ـی زیست بوم ، پدید بیاورند.
این جنگ با گسترش دانش پزشکی و توانایی ساخت داروهای کارا، افزایش دادن باروری گیاهان و دام هام خوراکی، آمادگی و داشتن برنامه هایی برای پیشگیری از بلایای زیست بومی و یا کاهش چشمگیر مرگ و میر ناشی از آن ، به پیروزی رسیده است.
این پیروزی کارکرد سرشتی گزینش زیستگاهی را از بین برده است. این کارکرد در میلیون ها سال توانسته بود ما را به آنچه هستیم برساند. دانستن چگونگی فرگشت (Evolution) در نزدیکی با گزینش زیستگاهی است. زیست بوم ، فرزندان قوی تر ، با هوش تر، سازگارتر و هم ایستاتر (Homeostasis) را بر میگزیند و دیگران باید نابود شوند و یا توانایی ساخت همسان از آنان گرفته شود. در این شیوه فرزندان از برترین های گونه پدید میایند و جهش های (Mutation) ناسازگار از چرخه خارج میشوند.

هنگامی که آن هایی که باید بر بنیاد برنامه گزینش زیستگاهی نابود میشدند، زنده میمانند و توانایی ساخت فرزندان را پیدا میکنند، با گذشت زمان آدم های کم توان ، بیمار مزاج ، کم هوش و با سازگاری کم، افزایش میابند.
این حتا از آن روی که انسان باهوش تر و اندیشمند خواستار فرزند کمتری است، و به وارون آن آدمی با توانایی های اندک. از آن روی که از بخش های میانی مغز بیشتر بهره میبرند و به جای اندیشیدن احساس و غریزه را کاربری میکنند. از این روی هنگامی هم که دستیابی به خواسته های نخستین انجام شود، رو به سوی ساخت فرزندان آینده میاورند و اینگونه فرزندانی بیشتر و با سازگاری پایین تر پدیدار میشوند.
این نگاه زیست شناختی شاید بی رحمانه باشد، اما این از سرشت زیست بوم خشن و وحشی است. انسان مدرن نباید ساختار زیستی خود را فراموش نماید و باید برای راهی که آدمی میرود پیش بینی داشت.
دکتر جرالد کربتری (Gerald Crabtree) پاتولوژیست دانشگاه استنفورد هم به گونه ای دیگر این دیدگاه را دنبال نموده است. ایشان باور به این دارد که نشان فلین (Flynn effect) تنها در این سده کاربرد داشته است و نرخ افزایش بهره هوشی اکنون کند شده و حتا کاستی هم پیدا کرده است. ایشان با جستجو میان انسان های کهن میگوید ، انسان امروزی توانایی سازگاری بسیار کمتری نسبت به انسان کهن (2000 سال پیش) دارد.
آنچه امروز ما را به پیش میبرد گره هایی است که پیشروان باهوش از کار میگشایند و در یک ساختار بزرگ ، همه انسان ها از همان روش هوشمندانه استفاده میکنند ، اما در گذشته هر آدمی باید توانایی های گسترده ای برای گشایش گرفتاری هایش داشت. با یک اندازه گیری ساده میتوان دریافت که آدم امروزی بسیاری از توانایی ها را از دست داده است.

...این نوشتار سر درازی دارد و بسیاری از واژگانی که به کار برده ام را نمیتوان ساده انگاشت. بنابراین در هنگامی دیگر این را دنبال میکنم.

در اینجا دنبال نمایید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر