۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

اخلاق راهی شاید به هیچ!


اخلاق به شکل بسیار ساده آمیخته ای از باید و نباید های ذاتی انسان و نیز نمودی از سازگاری برای زندگی اجتماعی است. حال در این میان با تغییر شکل جوامع ، اخلاق نیز به شکلی پویا تغییر میکند و متناسب با فرم نوین خود را آشکار میکند. تغییر اخلاق به گمان من مانند جهش ژنتیکی میماند که نمیتوانیم به طور مطلق آن را خوب یا بد بدانیم. بلکه فرم سازگاری این اخلاق (ژن) با محیط میتواند خوب یا بد بودن آن را آشکار نماید. به همان گونه که جهش های ژنتیک بر اساس میزان سازگاری که موجود زنده با محیط پیدا میکند ارزیابی میگردند، اخلاقیات نیز از فرمی که به جامعه داده اند و جایی که در نهایت میخواهند بروند، درک میگردند. بنابراین اگر اخلاقی را فاسد بدانیم ، جامعه که در آن چنین اخلاقی رواج دارد باید سرنوشت محتوم سقوط و شکست را در پیش رو داشته باشد.
اما ادیان با مطلق دانستن اخلاق ، پویایی آن را سرکوب نموده اند و تلاش نموده اند که شرایط اخلاقی در زمان ظهور آیین شان را شرایطی ایده آل که آرمان خدا و انسان است نشان دهند. همان اخلاقی که چشم در برابر چشم را ترویج میکند، همانی که در برابر فرم نوین زندگی مدرن اخلاقی را ترویج میکند که در آن سنگسار و اعدام از اصول آن هستند و حجاب نشان از خوب بودن زن دارد!
چنین است که ادیان بی ایمانی را نشان از بی اخلاقی میدانند و جامعه بی دین را جامعه ای بی اخلاق و فاسد. در حالی که فرمهای مختلف فساد و خشونت را در جوامع دینی به وفور میتوانیم مشاهده کنیم و اگر نرخ جرم را به مثابه یک معیار اخلاقی در نظر بگیریم متوجه عمق فاجعه بار اخلاق مطلق میگردیم. برای کسانی که میخواهند اخلاقی باشند و اخلاقشان مبانی انسانی داشته باشد، نخستین قدم آزادی اخلاق از دستان خون آلود ادیان است.

از سری نگاشته های میلاد آقایی در وبلاگ چشم و گوش

نخستین بار در فیس بوک پخش شد در اینجا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر