بمب های کوچک دست ساز که که بر روی یک آهنربای قوی قرار میگیرند و به راحتی میشود آن ها را زمان بندی کرد و به اهداف آهنی از جمله خودروها چسباند. این روزها گوش ما ایرانی ها عادت کرده که خبر انفجاری را با استفاده از این بمب ها بشنویم. پس از حذف بعضی از مخالفان و نیز مهره هایی که کارایی خود را از دست داده بودند و نیز آنهایی که نشتی اطلاعات داشتند، در داخل ایران به وسیله این بمب ها، حالا نوبت به استفاده از این بمب ها و همان شیوه استفاده به وسیله موتور سیکلت در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی رسیده است. روز بیست و چهارم بهمن ماه اتومبیل حامل وابسته نظامی اسرائیل در دهلی نو در یکی از امن ترین نقاط دهلی به وسیله یک بمب مغناطیسی مورد هدف قرار میگیرد. این حمله در سالگرد کشته شدن عماد مغنیه صورت گرفت_ روزی که عماد مغنیه با همکاری سوری ها و هنگام خروج از سفارت ایران در دمشق مورد هدف قرار میگیرد و کشته میشود. عماد مغنیه از بازوهای جمهوری اسلامی در لبنان بود و کسی بود که در خصوص پرونده رون آراد و نیز ربایش هواپیمای آمریکایی در بیروت با ایران در ارتباط بود و به همین مناسبت در جریان فروش اسلحه در سالهای جنگ به ایران نیز بود_
چندی پیش یک مقام آگاه به شبکه NBC آمریکا گفته بود که ترور دانشمندان اتمی ایران با هماهنگی اسراییل و اطلاع آمریکا و به دست مجاهدین خلق صورت میگیرد. پس از آن بسیاری از سایت های خبری و غیر خبری داخلی و خارجی این خبر را نقل و قول کردند. بماند که خود من شخصا با گزارش گر و فیلم بردار انگلیسی زبان و بلوند آن یک روز پس از انتخابات88 در ایران برخورد داشتم و برایم جالب بود که در این خفقان رسانه ای NBC آمریکایی در میرداماد و در میان معترضان چه میکند؟
حال باید بیاییم از این مقام آگاه که هیچ درک درستی از رابطه میان کشته شدگان انفجارهای تروریستی تهران و نیز فرم عملکرد سازمان مجاهدین و نیز موساد ندارد بپرسیم که دیدگاهش در مورد گسترش این شیوه ترور(بمب مغناطیسی و موتورسیکلت) چیست؟ چه تعبیری و تاویلی برای آن دارد. آیا میخواهد بگوید که مجاهدین به جای اینکه بمب را در کراچی به اتومبیل رابط عبدالقدیرخان بچسباند اشتباه کرده و به علت دعواهای داخلی بمب سر از دهلی درآورده! هرچند من سازمان مجاهدین خلق را خطری برای استقرار دموکراسی در ایران فردا میدانم، اما باید دید که اساسا سازمانی که در حال دست و پا زدن برای بیرون آمدن از لیست تروریستی آمریکا است و دادگاه هم به تازگی رای جدیدی بر علیه آن صادر کرده، امکان این را دارد که با اطلاع آمریکا به یک عملیات تروریستی دست بزند؟ آیا این بهانه را به دشمنان خود خواهد داد؟ اساسا چرا نباید از گروه هایی که خود را واقعا تروریستی میدانند مانند جندالله سود نبرد؟ این را مد نظر داشته باشید که گروهی مانند جندالله که بر علیه جمهوری اسلامی عملیات میکند و کاملا از دولت عربستان سعودی که متحد آمریکا است و نیز عوامل آن سود میبرد، در لیست گروه های تروریستی آمریکا قرار دارد.
البته ناگفته نماند که ما هم برای خودمان کلی مقام آگاه داریم که اذعان دارند که این ترور های انجام گرفته با بمب های مغناطیسی و موتور سیکلت فقط از دست ارگان های اطلاعاتی ایران بر میاید. و حتی شکل انجام ترور ها هم به گونه ای بود که جمهوری اسلامی بتواند بیشترین بهره برداری تبلیغاتی را علیه آن داشته باشد و موج رسانه ای را با خود همراه نماید. جالب این است که کسانی نمیتوانند این خود زنی ها را به این راحتی بپذیرند، در حالی که در کارنامه این حکومت از این دست جنایات زیاد صورت گرفته است. از ترور آیت الله شمس آبادی در قبل از انقلاب و متهم کردن ساواک و نیز آتش زدن سینما رکس تا انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی و نیز حرم امام هشتم در مشهد و نمونه های بسیار زیاد دیگر. یک قاعده کلی هم در حذف وجود داشته و آن اینکه کسی که کشته شده یا مهره ای بی خاصیت بوده و یا مهره سوخته ای که دیگر به درد نمیخورد. حالا هم جمهوری اسلامی که در فشار حمله نظامی قرار گرفته است تصمیم دارد بنا به گفته سران آن جنگ را به کشورهای دیگر بکشاند تا در برابر قدرت نمایی نظامی آمریکا در خلیج فارس و نیز فشار سیاسی و اقتصادی اروپا، فشار را بر پاشنه آشیل غرب یعنی اسرائیل وارد نماید. این اعمال فشار را سوریه و لبنان به صورت سنتی انجام میدادند. ولی طبق پیش بینی ها عربستان با تهدید سوریه به حمله نظامی و با میل فزاینده به قدرت یابی در خاورمیانه این بازوی جمهوری اسلامی را زیر فشار گذاشته و اگر اسرائیل چراغ سبز را بدهد علیرغم دشواری های لجستیکی امکان حمله زمینی عربستان به سوریه وجود دارد.
باید دید که عواقب این ماجراجویی های جمهوری اسلامی برای مردم چیست.
چندی پیش یک مقام آگاه به شبکه NBC آمریکا گفته بود که ترور دانشمندان اتمی ایران با هماهنگی اسراییل و اطلاع آمریکا و به دست مجاهدین خلق صورت میگیرد. پس از آن بسیاری از سایت های خبری و غیر خبری داخلی و خارجی این خبر را نقل و قول کردند. بماند که خود من شخصا با گزارش گر و فیلم بردار انگلیسی زبان و بلوند آن یک روز پس از انتخابات88 در ایران برخورد داشتم و برایم جالب بود که در این خفقان رسانه ای NBC آمریکایی در میرداماد و در میان معترضان چه میکند؟
حال باید بیاییم از این مقام آگاه که هیچ درک درستی از رابطه میان کشته شدگان انفجارهای تروریستی تهران و نیز فرم عملکرد سازمان مجاهدین و نیز موساد ندارد بپرسیم که دیدگاهش در مورد گسترش این شیوه ترور(بمب مغناطیسی و موتورسیکلت) چیست؟ چه تعبیری و تاویلی برای آن دارد. آیا میخواهد بگوید که مجاهدین به جای اینکه بمب را در کراچی به اتومبیل رابط عبدالقدیرخان بچسباند اشتباه کرده و به علت دعواهای داخلی بمب سر از دهلی درآورده! هرچند من سازمان مجاهدین خلق را خطری برای استقرار دموکراسی در ایران فردا میدانم، اما باید دید که اساسا سازمانی که در حال دست و پا زدن برای بیرون آمدن از لیست تروریستی آمریکا است و دادگاه هم به تازگی رای جدیدی بر علیه آن صادر کرده، امکان این را دارد که با اطلاع آمریکا به یک عملیات تروریستی دست بزند؟ آیا این بهانه را به دشمنان خود خواهد داد؟ اساسا چرا نباید از گروه هایی که خود را واقعا تروریستی میدانند مانند جندالله سود نبرد؟ این را مد نظر داشته باشید که گروهی مانند جندالله که بر علیه جمهوری اسلامی عملیات میکند و کاملا از دولت عربستان سعودی که متحد آمریکا است و نیز عوامل آن سود میبرد، در لیست گروه های تروریستی آمریکا قرار دارد.
البته ناگفته نماند که ما هم برای خودمان کلی مقام آگاه داریم که اذعان دارند که این ترور های انجام گرفته با بمب های مغناطیسی و موتور سیکلت فقط از دست ارگان های اطلاعاتی ایران بر میاید. و حتی شکل انجام ترور ها هم به گونه ای بود که جمهوری اسلامی بتواند بیشترین بهره برداری تبلیغاتی را علیه آن داشته باشد و موج رسانه ای را با خود همراه نماید. جالب این است که کسانی نمیتوانند این خود زنی ها را به این راحتی بپذیرند، در حالی که در کارنامه این حکومت از این دست جنایات زیاد صورت گرفته است. از ترور آیت الله شمس آبادی در قبل از انقلاب و متهم کردن ساواک و نیز آتش زدن سینما رکس تا انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی و نیز حرم امام هشتم در مشهد و نمونه های بسیار زیاد دیگر. یک قاعده کلی هم در حذف وجود داشته و آن اینکه کسی که کشته شده یا مهره ای بی خاصیت بوده و یا مهره سوخته ای که دیگر به درد نمیخورد. حالا هم جمهوری اسلامی که در فشار حمله نظامی قرار گرفته است تصمیم دارد بنا به گفته سران آن جنگ را به کشورهای دیگر بکشاند تا در برابر قدرت نمایی نظامی آمریکا در خلیج فارس و نیز فشار سیاسی و اقتصادی اروپا، فشار را بر پاشنه آشیل غرب یعنی اسرائیل وارد نماید. این اعمال فشار را سوریه و لبنان به صورت سنتی انجام میدادند. ولی طبق پیش بینی ها عربستان با تهدید سوریه به حمله نظامی و با میل فزاینده به قدرت یابی در خاورمیانه این بازوی جمهوری اسلامی را زیر فشار گذاشته و اگر اسرائیل چراغ سبز را بدهد علیرغم دشواری های لجستیکی امکان حمله زمینی عربستان به سوریه وجود دارد.
باید دید که عواقب این ماجراجویی های جمهوری اسلامی برای مردم چیست.