آنچه در هفته پیش در ایران گذشت نشان داد که همچنان یک سامانه ایده باور و تئوکرات در ایران حکم فرما است. این به وارون گفته های کسانی است که سامانه کنونی ایران را سلطانی میدانند. قدرتی بالادستی میتواند شیفتگی بالادستی و تباهی بالادستی را همراه خود داشته باشد و این در سامانه های تئوکرات و ایده باور فراوان است، اما رفتار دست بالایی که از همه ـی بالادستی ها دیده میشود همان است که میگویند: "حفظ نظام"
برخی اما میخواهند نشان بدهند که آنچه برای جمهوری اسلامی خواستنی است "حفظ رهبر" است. که اگر نیک به همه ـی همان بالا دستی ها نگاهی بیاندازیم میبینیم که رهبر را در راه نظام اسلامی میخواهند و با بهانه های اسلامی هم کنش های رهبر را میپذیرند. در سامانه های سلطانی اما باور به شخص است و برای کنش های اشتباه ، پاسخ ایدئولوژیک وجود ندارد.
آنچه که از آن به اشتباه در اندازه گیری و پیش بینی ها در انتخابات جمهوری اسلامی یاد میشود از آنجایی آغاز شد که هستی جمهوری اسلامی را در دهه های گذشته فراموش کردند و پنداشتند که رفتار جمهوری اسلامی همان است که در انتخابات هشتاد و هشت دیده شد. بسیاری فراموش کردند که در هفتاد و شش آنها که مخلص بودند نظرشان روی ری شهری بود و بقیه هم از ناطق پشتیبانی میکردند، اما خاتمی بود که توانست پیروزمند آن روزگار باشد. مانند امروز که کسی درست روحانی را نمیشناسد، آن روز هم کسی خاتمی را هنوز درست نمیشناخت اما دیگران را خوب میشناختند!